فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : مقدمات و تاریخچه
۱- آغاز سخن
۲- پیش گفتار
۳- بررسی آماری و سابقه
۴- تعریف استثنایی
۵- تاریخچه:-
۶- در ایران-
فصل دوم: دسته بندی و تعریف و ویژگیهای بالینی
۱- انواع استثنایی
۲- تعریف ها:
۳- علل و عوامل
۴- عقب ماندگی و اختلالات ژنتیک
۵- انواع سندرم ها
۶- منگولیسم یا سندرم دان۷- سندرم صدای گربه و سوپرمن و کلاین فلتر۸- عوامل ناشناخته وهیدروسفال و میکروسفال۹- مسائل دوران بارداری ۱۰- انواع بیماری ها و ضربه ها در تمام موارد۱۱- سن مادر و عاملRH12- سوخت و ساز (متابولیسم۱۳- عوامل فرهنگیفصل سوم: عکس العمل والدین۱- انواع خانواده- پذیرنده، انکارکننده و پنهان کننده۲- ارتباط خانواده با فرزند عقب مانده۳- واکنش های گوناگون خانوادهفصل چهارم: پیشگیری۱-پیش گیری ۲-برنامه ریزی پیش گیری و مشاوره ژنتیک
۳-مشکلات جنسی کودکان عقب مانده ذهنی
فصل پنجم: آموزش وپرورش
۱-آموزش و پرورش و توان بخشی
سخن آخر- توصیه و پیشنهادهای لازم: کلام آخر با فرجام سخن
منابع و مراجع
پیشگفتار
کلمهی بهنجار به افرادی اطلاق میگردد که در حد طبیعی و عادی گذران زندگی میکنند. از نظر عامه فردی که رفتارش چون دیگران است ومانند همه و به طور معمولی وعادی زندگی روزمره خویش را میگذراند بهنجار و طبیعی است . از نظر علمیچنانچه بهره ی هوش شخصی حدود (۱۰۰)صد باشد (براساس آزمون (تست) باشد یا به عبارت دیگر سن تقویمیوعقلی (ذهنی) خود برابری کند آن فرد عادی است. برای مثال میتوان چنین گفت: چنانچه کودک ۹ ساله ای از نظر عقلی نیز ۹ ساله باشد و مانند کودکان ۹ ساله رفتار کند و از عهدهی انجام تست های هوشی مربوط به کودکان ۹ ساله برآید چنین کودکی بهنجار و طبیعی است. حال که تا حدی با کودکان و افراد بهنجار آشنا گردیدیم ببینیم پس کدام گروه از کودکان را استثنایی مینامند. از نظر آموزشی کودک استثنایی کودکی است که نیاز به تعلیم و تربیت خاص داشته باشد و از کلاس و تعلیم وآموزش عادی نتواند بهره کافی گیرد و از جنبه کلی نیز چنانچه کودکی از نظر رفتار، هوش ویا گذران زندگی نتواند چون کودکان عادی و بهنجار عمل کند و به جهتی با کودکان همسال خود تفاوتهای رفتاری وگفتاری و کرداری ویادگیری داشته باشد و از حد یک کودک عادی همسن خود خارج باشد استثنایی نامیده میشود.
بابررسی آمارهای بین المللی وتوجه به وجود متجاوز ازچهارصد میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۴۰۰) معلول و ناتوان در سراسر جهان وافزایش این جمعیت به میزان قابل توجهی در هر سال اهمیت تعلیم و تربیت،رفاه،اشتغال و بالاخره نحوه زندگی افراد استثنایی با تعمقی اندک آشکار میگردد. چنانچه آمارهای منتشر شده نشان میدهد، از هرده (۱۰)نفر مردم، مردم جهان یک نفر شناخته یا ناشناخته با معلولیت یا کمبودی درگیر است و حدود پنج درصد کودکان، در سراسر این جهان پهناور دچار نقصی جسمییاذهنی هستند و درصد قابل توجهی از این عده نیاز به آموزش ویژه و مراقبت های خاص دارند. این واقعیتها و حقایقی نظیر وجود نارساییهایی از جمله سوء تغذیه، جنگ، سست شدن و ازهم پاشیدگی بنیاد خانوادگی وکافی نبودن بهداشت ودرمان در برخی از نقاط جهان نشانگر از دیار کودکان استثنایی ودر نتیجه نیاز به توجه عمیق تر به این مسئله است. هر قدر جامعه ای در برابر افراد معلول و استثنایی احساس مسئولیت بیشتر نمایند ومنابع مالی و انسانی زیادتری را به این امر اختصاص دهد، آن جامعه دارای فرهنگ و اقتصادی پیشرفته تر است. امروزه سرمایه گذاری وخدمت به گروههای مختلف استثنایی را نمیتوان صرفاً عملی نیکوکارانه ونوع دوستانه دانست زیرا این مسئله ای جدی، اساسی، مهم، انسانی و تخصصی و علمیاست.